کد مطلب:80293 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:335

عایشه و شدت عداوتش به علی











از جمله چیزهائی كه سبب كینه و دشمنی عایشه نسبت به علی علیه السلام شد این بود كه چون حضرت رسول مامور شد به بستن درهائی كه به مسجد باز بود، همه درها حتی باب ابوبكر را بست و باب علی علیه السلام را باز گذاشت و دیگر آنكه ابی بكر را با سوره ی برائت به مكه فرستاد، پس از آن او را عزل نمود و سوره را به توسط امیرالمومنین به مكه فرستاد و دیگر آنكه فاطمه علیه السلام دارای فرزند گردید ولی عایشه هیچ فرزند نداشت و حضرت رسول فرزندان فاطمه را فرزندان خود می دانست.

علاوه عایشه مقام و موقعیت خدیجه را نمی توانست تحمل كند.

«حمیدی» در كتاب «الجمع بین الصحیحین» از مسند عایشه روایت كرده كه گفت: «ما غرت علی امراه من نساء النبی الا علی خدیجه و ما رایتها قط ولكن كان یكثر ذكرها»[1].

(به غیرت نیامدم بر احدی از زنان پیامبر به اندازه ای كه بر خدیجه به غیرت آمدم با وجود این كه او را هرگز ندیدم ولیكن پیامبر او را بسیار یاد می كرد).

عایشه نه تنها به خدیجه رشك می برد، بلكه به دختر او فاطمه و دامادش علی علیه السلام نیز رشك می برد. احمد بن حنبل در مسندش به سند خود از «نعمان بن بشیر» روایت كرد كه گفت: ابوبكر اجازه خواست تا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شود، در همین بین صدای عایشه را شنید كه

[صفحه 126]

با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دعوا می كرد و می گفت: من خوب به دست آورده ام كه تو علی را از پدر من و خودم دو برابر یا بیشتر دوست می داری، پس ابوبكر همین كه وارد شد به سوی عایشه حمله كرد و گفت: ای دختر فلان زن بی سر و پا چه قدر به تو گفتم به روی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نایست و صدایت را بلند مكن.[2] هیثمی این روایت را در مجمع خود آورده و به «بزاز» هم نسبت داده و رجال آن را صحیح دانسته است.[3].

عایشه حتی به فاطمه علیه السلام دختر پیامبر نیز حسادت می ورزید و تحمل آن را نداشت كه ببیند پیامبر دخترش را می بوسد و نوازش می كند، طبق روایت «ذخائر العقبی»[4] و روایت تاریخ بغداد[5] عایشه می گوید: به پیامبر اعتراض كردم كه چرا این قدر فاطمه را می بوسی؟ در پاسخ فرمود: آری عایشه وقتی مرا به آسمان بردند، جبرئیل مرا وارد بهشت كرد و سیبی از آنجا به من داد و من آن را خوردم آن میوه نطفه فاطمه شد و چون برگشتم با خدیجه همبستر شدم فاطمه از همین نطفه است پس فاطمه حورائی است در قالب بشر و من هر وقت مشتاق بوی بهشت می شوم آن بوی را از فاطمه استشمام می كنم و لذا او را می بوسم.[6].

عایشه كینه و عداوت زیادی به علی علیه السلام داشت شواهد زیادی در این باره در تاریخ و روایات وجود دارد كه از جمله: می نویسند: عایشه در مكه بود و پیش از كشته شدن عثمان رفته بود پس چون حج خود را به انجام رسانید، عازم مدینه گردید و در بین راه كه «ابن ام كلاب» به او برخورد گفت: عثمان چه كرد؟ گفت: كشته شد. گفت: بعدا و سحقا! دور و رانده باد.

سپس گفت: مردم با كه بیعت كردند؟ گفت: با طلحه. گفت: آفرین بر ذوالاصبع. سپس عبیدبن ابی سلم به او برخورد، از او پرسید: مردم چه كردند؟ گفت: با علی علیه السلام بیعت كردند. گفت: والله ما كنت ابالی ان تقع هذه علی هذه: به خدا سوگند دیگر باك نداشتم كه آسمان به زمین آید[7] وای بر تو ببین چه می گوئی؟ گفت: همان است كه گفتم. عایشه سخت ناراحت شد «عبید» پرسید: ای مادر مومنان چرا این طور شدی؟ من بین مشرق و مغرب بهتر و سزاوارتر از او به خلافت سراغ ندارم و نظیری برای او در تمام حالات نمی بینم، چگونه تو از حكومت او ناراحتی، عایشه جوابی ندارد! دستور داد از همانجا او را به مكه برگردانند و در بین راه

[صفحه 127]

می گفت:

«قتلوا ابن عفان مظلوما» (عثمان را مظلوم كشتند).[8].

14- یكی از خطبه های امام علیه السلام است كه پس از پایان جنگ جمل در نكوهش بعضی از زنان ایراد فرموده است:

«معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول فاما نقصان ایمانهن فقعود هن عن الصلاه و الصیام فی ایام حیضهن و اما نقصان عقولهن فشهاده امراتین كشهاده الرجل الواحد و اما نقصان حظوظهن فمواریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال، فاتقوا شرار النساء و كونوا من خیارهن علی حذر و لا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنكر»[9].

(ای مردم جمعی از زنان هم از نظر ایمان، هم از جهت بهره و هم از موهبت عقل در رتبه ای كمتر از مردان قرار دارند. اما گواه بر كمبود ایمانشان همان بركنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت است، و اما بهره آنها، گواهش این است كه سهم ارث آنان نصف سهم مردان است و اما بهره ی آنها این است كه شهادت دو نفر آنان معادل شهادت یك مرد است، پس از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیكان آنها باشید، اعمال نیك به عنوان اطاعت و تسلیم بی قید و شرط (در برابر) آنان انجام مدهید تا در اعمال بد انتظار اطاعت از شما نداشته باشند).

این خطبه بعد از جنگ جمل و آن همه خون ریزیهائی كه به وسیله ی عایشه رخ داد، از امام علیه السلام صادر شده، درباره ی دسته ی خاصی از زنان است كه در این گونه مسیرها گام برمی دارند وگرنه چه كسی می تواند انكار كند كه در پیشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصیتی همچون خدیجه و فاطمه زهرا و زینب كبری و جمعی از زنان با فضیلت دیگر شركت داشته اند و علی علیه السلام نیز برای آنها احترام فوق العاده قائل بود.


صفحه 126، 127.








  1. مسلم، صحیح، ج 2 ص 370 -317.
  2. احمد بن حنبل، مسند، ج 4 ص 257.
  3. هیثمی، مجمع الزواید، ج 9 ص 126.
  4. محب طبری، ذخائر العقبی» ص 46.
  5. تاریخ بغداد، ج 5 ص 87.
  6. تاریخ بغداد، ج 5 ص 87.
  7. تاریخ یعقوبی، ج 2 ص 180.
  8. شرح ابن ابی الحدید، ج 6 ص 215 ببعد.
  9. نهج البلاغه، كلام شماره ی 80.